تاریخچه مشهد
مشهد کلانشهری در شمال شرقی ایران و مرکز استان خراسان رضوی است. این شهر در زمان افشاریان، پایتخت ایران بود. مشهد با 328 کیلومتر مربع مساحت، دومین شهر پهناور ایران بعد از تهران است. براساس سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1390 این شهر با 2?766?258 تن جمعیت، دومین شهر پرجمعیت ایران پس از تهران است. این شهر به واسطه? وجود حرم علی بن موسی الرضا، هشتمین امام مذهب شیعه، سالانه پذیرای بیش از 27 میلیون زائر از داخل و دو میلیون زائر از خارج از کشور است.
شهر مشهد در حوزه? رودخانه? کشفرود و در دشت مشهد بین کوههای هزارمسجد و بینالود گسترده شدهاست. بیشینه? ارتفاع شهر مشهد 1150 متر و کمینه? آن 950 متر است. شهر مشهد دارای آب و هوای متغیر، اما معتدل و متمایل به سرد و خشک است و از تابستانهای گرم و خشک و زمستانهای سرد و مرطوب برخوردار است. بیشینه? درجه حرارت در تابستانها 43 درجه بالای صفر و کمینه? آن در زمستانها 23 درجه زیر صفر است.
مشهد دارای 13 منطقه? شهرداری است و شهردار آن، توسط شورای شهر 25 نفره انتخاب میشود. این شهر دارای یک فرودگاه بینالمللی، یک ایستگاه راهآهن و سه پایانه است که ارتباط آن با شهرهای دیگر را ممکن میسازد. حمل و نقل داخلی مشهد، توسط سامانه? تاکسیرانی و اتوبوسرانی و قطار شهری انجام میشود. اقتصاد مشهد متکی به گردشگری مذهبی با تمرکز بر حرم امام رضا است. در کنار آن، وجود مراکز تجاری بزرگ و امکانات پزشکی قابل توجه، موجب رونق گردشگری تفریحی و گردشگری سلامت در این شهر نیز شدهاست.
بیش از 93? مردم مشهد فارسیزبان هستند. تراکم جمعیت در مشهد بیش از نه هزار تن در هر کیلومتر مربع است. این شهر در سال 1388 رسماً به عنوان «پایتخت معنوی ایران» انتخاب شد. همچنین مشهد به عنوان «پایتخت فرهنگ اسلامی» در سال 2017 برگزیده شدهاست.
محتویات
1 نام
1.1 پیشینه? کاربرد نام مشهد
1.2 مشهد در نوشتار محدثان، مورخان و جغرافیدانان دوره? اسلامی
2 پیشینه
2.1 مشهد در دوره? خلافت اسلامی
2.2 مشهد در دوران حکومتهای ایرانی تا عصر صفویه
2.3 مشهد، از صفویه تا دوران معاصر
2.4 مشهد در دوران قاجاریه و پهلوی
2.5 مشهد در دوران جمهوری اسلامی
3 جغرافیای طبیعی
3.1 موقعیت جغرافیایی
3.2 زمینشناسی
3.3 اقلیم
3.4 زمینلرزه
4 جمعیتشناسی
4.1 قومیت
4.2 زبان
4.3 مذهب
5 جاذبههای گردشگری
5.1 جاذبههای مذهبی
5.1.1 حرم علی بن موسی الرضا و سایر اماکن متبرکه
5.2 جاذبههای تاریخی
5.3 جاذبههای طبیعی
5.4 فضای شهری
6 تقسیمات شهری
7 شهرداری مشهد
7.1 حوزه? شهردار
8 اقتصاد
8.1 صنایع
8.2 مراکز تجاری
9 آموزش
9.1 دانشگاهها
9.2 مدرسهها
9.3 مدرسههای علوم دینی
10 پژوهش و فناوری
10.1 مراکز تحقیقاتی
10.2 تجاریسازی فناوری
10.3 مراکز رشد
10.4 جشنوارهها و المپیادها
11 بهداشت، درمان و آموزش پزشکی
12 فرهنگ و هنر
12.1 سینما، تئاتر و نگارخانهها
12.2 فرهنگسراها
12.3 کتابخانهها
12.4 موزهها
13 گردشگری
13.1 هتلها و مراکز اقامتی
13.2 رهآوردها
13.3 غذاها و خوراکهای محلی
14 رسانه
14.1 صدا
14.2 سیما
14.3 نشریات
15 ورزش
16 حملونقل
16.1 جابجاییهای درون شهری
16.1.1 قطار شهری مشهد
16.1.2 بزرگراهها
16.1.3 اتوبوسرانی
16.1.4 تاکسیرانی
16.2 جابجاییهای برون شهری
16.2.1 فرودگاه
16.2.2 راهآهن
16.2.3 اتوبوس و تاکسی بین شهری
16.2.4 فاصله? مشهد با شهرهای بزرگ
17 معضلات شهری
17.1 آلودگیهای محیط زیستی
17.2 حاشیهنشینی
17.3 معضلات اجتماعی
18 ارتباطهای بینالمللی
18.1 کنسولگریها
18.2 شهرهای همپیوند و خواهرخوانده
19 مشاهیر و نامآوران
نام
واژه? «مَشْهَد» (جمع: «مَشاهِد») به معنی محل شهود و محل شهادت است.[4] به باور شیعیان، علی بن موسی الرضا پس از قتل به دست مأمون، خلیفه? عباسی، در سال 203 هـ. ق، در آرامگاه هارونی سناباد به خاک سپرده شد. از آن پس «سناباد نوغان» به نام «مشهدالرضا» خوانده شد و کمکم بر پهنه? آن، بهویژه در زمان شاه تهماسب صفوی، افزوده شد و مردم توس (طوس) به مشهد کوچ داده شدند؛ و به مرور زمان نام مشهد بر این شهر ماندگار شد.[5]
همچنین به مشهد نام «قبله? هفتم» را نیز اطلاق میکنند.[4][یادداشت 2]
پیشینه? کاربرد نام مشهد
نقشه? ایران در سال 1126 خورشیدی که توسط امانوئل بوئن، جغرافیدان و نقشهکش بریتانیایی، ترسیم شدهاست. این نقشه که وسعت و محدوده? پادشاهی دودمان افشاریه را نمایش میدهد، اسامی بسیاری از مناطق، شهرها، دریاچهها و دریاهای آن زمانِ ایران را نیز دربرگرفتهاست. این نقشه از کشور ایران در سال 1747 (میلادی) میلادی، برابر با 1126 خورشیدی و 1160 قمری و در زمان سلسله? افشاریان رسم شدهاست. نام مشهد در کنار نام توس در نقشه مشهود است.
نوشتار اصلی: طوس
پیش از قتل علی بن موسی الرضا در 203 هـ. ق، و دفن او در کاخ حُمَید بن قَحطَبه در سناباد نوغان، خبری از مشهد نبود. حتی نام نوغان توس از سدههای اولیه? اسلامی به بعد در متون راه یافته و پیش از آن تقریباً هیچ خبری از نوغان نیست، بلکه تنها از ولایت توس یا شهر توس اخباری در اساطیر و آثار حماسیِ بعد به چشم میخورَد. در نتیجه، تاریخچه? مشهد از ابتدا تا پیدایش اسلام در تاریخ توس، و در دو سده? اسلامی در تاریخ نوغان مستتر است.[6] اینکه توس هم یک شهر و هم یک منطقه است، همراه با این واقعیت که هر دو ناحیه همواره به عنوان شهرهای اصلی منطقه در نظر گرفته میشوند، این باور نادرست را در میان جغرافیدانان متأخر عربی رواج داده که توس، پایتخت شهری دوبخشی شامل تابران و نوغان بودهاست. این باور در مورد دوبخشی بودن شهر توس به طور عام در ادبیات اروپایی راه یافتهاست. سِر پِرسی سایکس و به دنبال وی، ئی. دیز[یادداشت 3] صراحتاً این تصور را به چالش کشیدند. جغرافیدانان قدیمتر عرب بهدرستی تابران و نوغان را به عنوان دو شهر کاملاً مجزا، از یکدیگر متمایز کردند. ویرانههای تابران، توس و مشهد در حدود 19 کیلومتری یکدیگر قرار دارند.[7]
مشهد در نوشتار محدثان، مورخان و جغرافیدانان دوره? اسلامی
در سده? سوم هجری، ابن بابویه قمی قمی در کتاب عیون اخبار الرضا فصلی را به مشهد اختصاص داده و در تمامی اخبار و مطالب، همهجا واژه? «مشهد» و «مشهد رضوی» را آوردهاست.[8] ابن حوقل در سده? چهارم هجری به سادگی این مکان را مشهد نامیده؛ یاقوت حَمَوی، در بیانی صریحتر، آن را «مشهد رضوی حرم رضا» نام نهادهاست. مشهد به عنوان نام یک مکان، نخستین بار در احسن التّقاسیم فی معرفهِ الأقالیم محمد مقدّسی (مَقدِسی) و اواخر دهه? سوم قرن چهارم هجری پدیدار شدهاست. در حدود نیمه? قرن هشتم هجری، ابن بطوطه در سفرنامه? خود، از اصطلاح «شهر مشهد الرضا» استفاده کردهاست. به نظر میرسد نام نوغان که هنوز هم بر سکههای نیمه? اول سده? هشتم هجری تحت حاکمیت ایلخانیان دیده میشود، بهتدریج جای خود را به «المشهد» یا «مشهد» داده باشد. در این دوره مشهد اغلب با صراحت بیشتری با عناوین «مشهد رضا»، «مشهد مقدس» و «مشهد توس» شناخته میشود. اغلب در ادبیات و بهویژه در شعر، تنها توس مد نظر قرار گرفتهاست؛ برای نمونه، «توس جدید» در مقابل «توس قدیمی» یا شهری مقتضیِ این نام.[7] معینالدین محمد الزّمجی الاسفزاری، مورخ قرن نهم هجری، در کتاب روضاتالجَنّات فی أوصاف مدینهِ هرات از آن با عنوان «مشهد مقدس رضوی» نام بردهاست.[9] و صدرالمتألهین لاهیجانی در کتاب تاریخ و جغرافیای شهر مشهد در سده? چهاردهم هجری از واژه? «مشهد مقدس رضوی» استفاده کردهاست.[10]
پیشینه
نوشتار اصلی: پیشینه مشهد
نوشتار(های) وابسته: علی بن موسی الرضا، ابومسلم خراسانی، جنبش سیاهجامگان، مأمون، حمله مغول به ایران، افشاریان، نادر شاه، واقعه مسجد گوهرشاد و بمبگذاری در آرامگاه علی بن موسی
حوضه? رودخانه? کشفرود که شهر مشهد در آن قرار دارد، به خاطر شرایط مناسب طبیعی، از پیش از اسلام به عنوان یکی از بخشهای موردتوجه برای سکونت در خراسان به حساب میآمدهاست. در نزدیکی شهر کنونی مشهد، شهری به نام توس وجود داشتهاست. اهمیت این شهر در دوران اسلامی به استقرار یکی از مهمترین زیارتگاههای جهان که برای امام هشتم شیعیان، علی بن موسی الرضا، ساخته شدهاست، بازمیگردد.[7] بنابراین، آنچه سناباد نوغان را در سرتاسر جهان مشهور ساخت، نه آرامگاه هارون الرشید، خلیفه? عباسی، بلکه زیارتگاه امام شیعه بود و شهر بزرگی که با گذشت زمان در اطراف روستایی کوچک گسترش یافت، المشهد (مشهد) عنوان گرفتهاست که به معنای «حرم حزنانگیز» است (در درجه? اول، حرم شهیدی از خاندان پیامبر اسلام).[7]
مشهد در دوره? خلافت اسلامی
موقعیت خراسان و توس (طوس) در نقشه? ایران در عصر خلفای عباسی، برگرفته از کتاب جغرافیای تاریخیِ سرزمینهای خلافت شرقی
به گفته? تاریخنویسان، هنگامی که یزدگرد سوم از برابر سپاهیان مسلمان عرب گریخت، راهی توس شد تا از کُنارَنگِ توس، مرزبان خود در آن خطه، پناه بخواهد، اما کنارنگ یزدگرد را از توس راهی مرو کرد. پس از آن، کنارنگیان به رغم فتح خراسان توسط اعراب، همچنان نفوذ خود را در خطه? توس حفظ کردند و تا پایان عصر امویان، در آنجا ماندند و تنها پس از یورش سرداران ابومسلم در سال 129 هـ. ق بود که آنجا را رها ساختند.[6][11] تنها خبر شاهنامه که تاریخ هم آن را تأیید میکند پناهندهشدن یزدگرد سوم ساسانی به کنارنگ توس، پس از شکست از تازیان در زمان خلافت عثمان است.[6]
مأمون، جانشین هارون، پس از گذشت چند سالی از خلافتش بر اثر طغیانی که علیه وی توسط علویان پدید آمد، به قصد آنکه تمایل شیعیان را به خود جلب کند، علی بن موسی الرضا، امام هشتم شیعه، را به جانشینی نامزد کرد و به دارالخلافهاش در مرو فراخواند. مأمون به همراه علی بن موسی الرضا، پس از یک سال ماندن در مرو، رهسپار بغداد شد. در طی راه در روستای نوغان، علی بن موسی الرضا، به خانه? امیر سناباد وارد و در آنجا به روایت شیعیان مسموم شد و در سال 202 یا 203 هـ. ق پس از سه روز درگذشت و پیکرش در باغ حمید بن قحطبه در کنار مقبره? هارون، در 1?5 کیلومتری روستای سناباد مدفون شد. از همان زمان، این نقطه، مشهد الرضا و بعد بهاختصار مشهد نام گرفت.[12]
مشهد در دوران حکومتهای ایرانی تا عصر صفویه
در ابتدای سده چهارم هجری، عصر شکوفایی فرهنگ ایرانی -که با روی کار آمدن نصر بن احمد سامانی (300 ه. ق) رونقی یافته بود-، در سرزمین توس نیز به بار نشست.[13]
مشهد نیز همچون تمامی شهرهای بزرگتر ایران بارها شاهد افزایش جنگ و وحشت درون دیوارهای خود بود. سبکتگین، مؤسس سلسله غزنویان، در زمان فتح توس آرامگاه را ویران کرد. اما، بعداً پسرش، سلطان محمود، بازسازیش نمود. در سال 428 ه.ق. طی دوران حکومت سلطان مسعود غزنوی، حاکم بعدی خراسان به منظور حفاظت از آرامگاه علی بن موسی الرضا استحکامات دفاعی را بنا کرد. در سال 515 ه.ق. دیواری در اطراف شهر ساخته شد که گاهی اوقات امکان حفاظت در برابر حملات را فراهم میساخت. اگرچه در سال 556 ه.ق. ترکهای غز موفق به گرفتن منطقه شدند ولی آنان از تاراج و غارت ناحیه? مقدس چشمپوشی کردند.[7]
در زمان سلجوقیان، توس در عین حال که از رونق درونی برخوردار بود، با بیمهری سلاطین رو به رو شد؛ ولی در این ایام خواجه نظامالملک وزیر شهیر آلب ارسلان و ملکشاه سلجوقی در زمان وزارت 30 سالهاش توجهی به توس داشت و حتی مسجدی هم در تابران ساخت.[14] در ابتدای سده ششم هجری گویا تابران مدتی دچار قحطی و بلا بوده، این مطلب از نامه امام محمد غزالی به سلطان سنجر بر میآید؛[15] اما تابران در رهگذر زمان همچنان یکی از شهرهای مهم محسوب میشد. چنانکه انوری شاعر معروف دربار سنجری در مدرسه منصوریه تابران تحصیل میکرد و باغ و مدرسه آن را ستایش کردهاست.[16]
از جمله اماکنی که در عهد سلطان سنجر سلجوقی، به اصرار منابع شیعی متأخر، مانند مطلعالشمس و منتخبالتواریخ، مورد توجه وی قرار داشت، مشهد بود. زیرا توس به واسطه وجود حرم علی بن موسی الرضا، از قطبهای تشیع در خراسان به شمار میآمد و بنا به اعتراف منابع شیعی آن دوره، مرکزی دینی برای شیعیان و مورد علاقه ایشان بود و بنا به موقعیت جغرافیایی که بر سر راههای تجاری داشت، از مراکز اقتصادی، نیز محسوب میشد؛ و به این ترتیب، اهمیت سیاسی نیز یافته بود.[17] در سده ششم هجری نخستین گنبد حرم بر فراز قبه? موجود، به فرمان سلطان سنجر سلجوقی و به کوشش وزیر وی، شرف الدین قمی ضمن تعمیر حرم ساخته شد که جنس آن گنبد از کاشی بود. قبه (گنبد آغازین) همان است که امروزه از داخل حرم دیده میشود و سطح مقعر و مقرنسهای آینه کاری شده? آن پیداست.[18]
در خلال سدههای چهارم تا ششم هجری، در عصر شکوفایی فرهنگ ایرانی-اسلامی، دانشمندان و رجال برجستهای از آن برخاسته؛ و در دیگر نواحی، و به طور عمده در شهرهایی که بیشتر کانون توجه بود، شکوفا شدند. خواجه نظامالملک (408 تا 485 ه. ق)، امام محمد غزالی (450 تا 505 ه. ق)، احمد غزالی (454 تا 520 ه. ق)، ابوالقاسم فردوسی (329 تا 411 ه. ق)، اسدی توسی (متوفی 465 ه. ق) و شیخ توسی (385 تا 460 ه. ق) از آن دستهاند.[14]
توس در سال 791 ه.ق. ضربه? مهلک را از جانب میرانشاه، پسر تیمور، دریافت کرد. زمانی که نجیبزاده? مغولی حاکم بر منطقه دست به شورش زده و تلاش کرد خود را مستقل سازد، تیمور پسر خود میرانشاه را برای مقابله با وی عازم منطقه کرد. توس پس از محاصرهای چندین ماهه مورد یورش قرار گرفت، به غارت و یغما برده شده و تلی از خاک از آن بر جای ماند؛ ده هزار نفر از ساکنین توس در این یورش قتلعام شدند. کسانی که از این کشتار همگانی جان سالم به در بردند در پناهگاه حرم امام رضا سکنی گزیدند. از این پس توس متروکه شد و مشهد جایگاه این شهر به عنوان پایتخت را از آن خود ساخت.[7] بعد از آن، علیرغم تلاشی که شاهرخ و شیبک خان ازبک در 915 ه.ق. برای ساخت مجدد شهر انجام دادند،[19] روی آبادانی به خود ندید و به تدریج روستاهای کوچکی جایگزین آن همه آوازه و رونق شد.[7]
از این زمان به بعد دیگر عصر حیات تابران به سر آمده بود و روی توجه تاریخ به سوی شهری قرار گرفت که قرنها با نام نوغان و از این زمان به بعد با نام مشهد در کنار تابران قرار داشت و جای این شهر را گرفت.[7] در دوران تیموری در سده نهم هجری، به دنبال کوششهای شاهرخ تیموری در آبادانی مشهد، به همت همسر وی گوهرشادآغا، نخستین مسجد جامع شهر مشهد (مسجد گوهرشاد) با نام وی در سمت قبله? حرم رضوی که صحن جنوبی را تشکیل میدهد به اتمام رسید.[20]
مشهد، از صفویه تا دوران معاصر
با توجه تیموریان به مشهد و به ویژه بعد از آن در دوره? صفویه با استقرار رسمی مذهب تشیع در ایران و توجه خاص صفویان به مشهد، نیز انتقال آب چشمه گیلاس در دو مرحله (دوره? تیموری و دوره? صفوی) به مشهد، امید حیات دوباره تابران به کلی از میان رفت.[21][22] با پیشرفت خاندان صفوی عرصه? تازهای از موفقیت برای مشهد آغاز شد. نخستین شاه این خاندان، شاه اسماعیل اول، شیعه را به عنوان مذهب رسمی بنیان نهاد و متعاقب این امر شهرهای مقدس داخل مرزهای ایران به ویژه مشهد و قم، به یک شاخصه? اصلی در برنامه? وی بدل شدند، چنانچه در مورد جانشینانش نیز همینطور بود. زیارت این آرامگاههای مقدس رونق قابل توجهی را برای این شهرها به ارمغان آورد. در مشهد، بارگاه سلطنتی، فعالیت ساخت و ساز وسیعی را به نمایش گذاشت. در این رابطه به ویژه شاه تهماسب اول، جانشین شاه اسماعیل اول و شاه عباس اول از چهرههای شاخص به شمار میآیند.[7] سلاطین صفوی که در اعتلای شعائر مذهب شیعه سعی وافر داشتند، خراسان و بخصوص مشهد را مورد توجه خاص قرار دادند. بر همین اساس، هرات در عهد شاه اسماعیل اول از دارالملک خراسان خارج شد و شهر مشهد جای آن را گرفت.[23]
در زمان شاه طهماسب اول، خوانین شیبانیان چند مرتبه به مشهد حمله و یک مرتبه در سال 936 آن را تصرف کرد.[24][25] سال 997 سال فاجعهانگیزی برای مشهد بود. عبدالمؤمن شیبانی پس از چهار ماه محاصره، شهر را مجبور به تسلیم کرد. خیابانهای شهر مملو از خون شدند و غارت و تاراج سرتاسری در دروازههای منطقه? مقدس تمامی نداشت. شاه عباس اول که از سال 993 تا صعود رسمی تاج و تختش به قزوین در سال 995 در مشهد زندگی میکرد، تا سال 1006 قادر به بازپسگیری مشهد از ازبکها نبود.[7]
در دوران پادشاهی شاه عباس اعتبار و رونق شهر مشهد رو به فزونی نهاد. شاهراهی میان اصفهان، مشهد و هرات احداث گردید و کاروانسراها و آب انبارهای بزرگ در مسیر آن ساخته شده، حرم رضوی نیز در این عهد توسعه یافت.[23] همچنین خیابانی مستقیم از غرب به شرق شهر مشهد در دوره? شاه عباس احداث شد که از میان آن نهری جاری بود. از اقدامات دیگر وی در مشهد میتوان به انتقال آب چشمه گیلاس به مشهد اشاره کرد.[26] شاه عباس، مشهد را به طور رسمی «شهر مقدس ایران» قرار داد تا آن که مردم به زیارت امام هشتم شیعیان بروند و از رنج و مشقتهای سفر حج و سختگیریهای حکام ولایات عثمانی دیگر خبری نباشد.[27]
در ایران عصر صفوی تنها سیزده شهر دارای بیگلربیگی عظیمالشأن بودند که یکی از آنها مشهد بود. بیگلربیگی مشهد حاکمان تابعی هم داشت که عبارت بودند از حکام سرخس، نیشابور، ترشیز، ابیورد، آزادوار، نسا، سبزوار، اسفراین، حورور ویساکوه، درون، تربت و بزاندوق.[28] همچنین ظاهراً مشهد یکی از معدود شهرهای قلمرو صفویه بوده که در روزگار شاه سلیمان و شاه سلطان حسین در آن سکه ضرب میشدهاست.[29]
در سال 1135 و با آغاز حکومت شاه تهماسب دوم، ایل افغانی ابدالی به خراسان حمله کرد. مشهد سقوط کرد؛ ولی در سال 1138 ایرانیها موفق شدند پس از یک محاصره? دوماهه این شهر را باز پس گیرند.[7]
خراسان در زمان نادر شامل بخشهایی از افغانستان و ماوراءالنهر بوده است که در سایه? توسعهطلبیهای نظامی نادر تا مرز هند و ترکستان گسترش یافت. نادر، پایتخت را از اصفهان که یادگار طرفداران صفوی بود به خراسان انتقال داد. او با استفاده از موقعیت ژئوپولتیک خراسان توانست بر اهداف سیاسی خود دست یابد. مشهد مرکز سیاسی دولت وی و دژ کلات، حصاری طبیعی در مواقع بحرانی گشت. ارتش او متکی بر نیروی رزمی قومیتهای گوناگون به ویژه عشایر خراسان بود.[30]
مشهد در زمان سلطنت نادر به اوج خود رسید. نادر مشهد را به پایتختی برگزید زیرا با توجه به گسترش زیاد متصرفاتش در شرق، مشهد از اصفهان، پایتخت صفویان، دارای مرکزیت بهتری بود. او یکی از بانیان بزرگ حرم علی بن موسی الرضا به شمار میآید. نادر به شکرانه? پیروزی بر ملک محمود سیستانی، گلدسته? طلایی در جنوب صحن عتیق (انقلاب فعلی) و شمال غربی گنبد بنا کرد. در همان زمان گلدسته? شاه تهماسبی را -که در سمت دیگر صحن قرار داشت- برای این که با گلدسته? مذکور متناسب باشد خراب کرد و تجدید بنا نمود. هنگامی که نادر با غنایم فراوان از هند بازگشت هدایای زیادی به حرم عرضه داشت و دستور داد ایوان امیرعلیشیر نوایی را از نو بنا کنند و با الواح زرین بپوشانند که اکنون به نام ایوان طلای نادری مشهور است. سقاخانه وسط صحن نیز به امر وی بنا گردید. همچنین چهارصد جلد کتاب به کتابخانه آستان قدس اهدا کرد که بدین ترتیب در شمار بزرگترین واقفین حرم درآمد. دوران شکوه و جلال مشهد دیری نپایید زیرا علیرغم توجهی که نادر به حرم و شهر داشت، سختگیریهای پیدرپی وی در سالهای بعد برای مردم ساکن شهر دشوار و طاقتفرسا بود.[31]
پس از نادر و جانشینانش، آخرین پادشاه افشاری، شاهرخ، به مدت 50 سال به طور ضعیف و تحت نفوذ امرا و فرماندهان ایلات خراسانی و حمایتهای احمدشاه درانی در بخش کوچکی از خراسان غربی به مرکزیت مشهد فرمان راند.[30] احمد شاه و جانشین وی تیمور شاه، شاهرخ را به عنوان خراجگزار در متصرفات خراسان گماردند و بدین ترتیب خراسان به نوعی دولت حائل بین آنان و ایران تبدیل شد. سلطنت شاهرخ نابینا با وقفههای کوتاه مدت و مکرر، بدون هیچگونه واقعه? به ثبت رسیده? خاصی سپری شد. پس از مرگ تیمور شاه (1207) آقا محمد خان پایهگذار سلسله? قاجار موفق شد در سال 1210 قلمرو حکومتی شاهرخ را تصاحب کرده و وی را به مرگ محکوم کند و این پایان جدایی خراسان از دیگر بخشهای ایران بود.[7]
در سده نوزدهم مشهد شهری دارای یک حصار و قلعه نظامی جهت حفاظت از حملات بود. این شهر شش محله بزرگ و ده محله کوچکتر داشت. در میانه شهر خیابان اصلی قرار داشت که شهر را به دو نیمه تقسیم میکرد و در طول آن نهر آبی جاری بود که منبع اصلی آب شهر بود. منبع اصلی درآمد شهر ناشی از حرم رضوی و زائران آن بود.[32]
مشهد در دوران قاجاریه و پهلوی
نمایی از خانهها و مدرسهای در مشهد، سال 1858
اعتراض مردم مشهد به حکومت آصفالدوله، حاکم خراسان، اعتراض نسبت به واگذاری امتیاز تنباکو و همچنین خیزش مردمی در جریان انقلاب مشروطه، از مهمترین وقایع دوران قاجاریه در مشهد به شمار میرود. مشهد در زمره? نخستین شهرهای کشور بود که مردم آن نسبت به انعقاد قرارداد تنباکو و ورود کارکنان شرکت رژی به این شهر، در روز 13 مهر 1270 اعتراض کردند و دست به تظاهرات زدند. واکنش مأموران «فتحعلیخانِ» صاحب دیوان، حاکم وقت خراسان، به این اعتراض، استفاده از زور و سرکوب معترضان بود. با ضرب و جرح راهپیمایان، تعداد زیادی از مردم مشهد در اعتراض به این رفتار در مسجد گوهرشاد متحصن شدند. ناصرالدین شاه ناچار شد اجرای قرارداد را در مشهد، شش ماه به تأخیر بیندازد و پس از آن نیز اجرای قرارداد در مشهد اجباری نبود.[33]
مشهد، مرکز ایالت خراسان، نقشی بارز در مبارزات ضد استبدادی ایرانیان، که به انقلاب مشروطه منجر شد، ایفا کردهاست و برخی کارشناسان، با اتکا به همین سابقه? مبارزاتی، برای این شهر نقشی پیشروانه و الهامبخش در روند پیروزی انقلاب مشروطه قائل شدهاند. با پیروزی انقلاب مشروطه، و به رغم مبارزات آزادیخواهان، فضای مشهد اختناقآلود و پرتنش شد و مشروطهخواهان در رسیدن به آرمانهای خویش توفیق چندانی نیافتند. بسیاری از آزادیخواهان مشهد دستگیر، زندانی، و تبعید شدند و مشروطه و مشروطهخواهی در این شهر منزوی و سرکوب شد. بر خلاف نظر رایج، که انزوای مشروطه در مشهد را به عدم اقبال مردم این شهر نسبت به مشروطه نسبت میدهد، مشکل اصلی این شهر، علاوه بر وجود نهادهای مشروعهخواه، حضور گسترده? نیروهای روسی و مداخلات و کارشکنی آنها در راه پیشبرد مشروطه بودهاست. مداخلات روسها در مشهد سرانجام منجر به ماجرای به توپ بستن حرم علی بن موسی الرضا شد. روسها این اقدام را به منظور ترساندن مشروطهخواهان مشهد و دادن هشدار به دولت مشروطه و مشروطهخواهان دیگر شهرها انجام دادند. به این ترتیب مشروطهخواهان در مشهد به شدت منزوی و سرکوب شدند و ناامیدی و رخوت نه فقط مشهد بلکه سراسر نواحی شمالی و دیگر ایالات ایران را فراگرفت.[34]
در سال 1290 خورشیدی یوسف خان از خواص هرات با نام محمدعلیشاه در مشهد اعلام استقلال کرد. روسها به این بهانه در 9 فروردین 1291، مشهد را به توپ بستند و بسیاری از مردم، شهروندان و زائرین کشته شدند. پس از این واقعه یوسف خان توسط ایرانیان، زندانی و به مرگ محکوم شد.[7][35][36]
طرح جامع شهر مشهد در سال 1352 خورشیدی
مهمترین واقعه? تاریخ سیاسی معاصر مشهد، واقعه مسجد گوهرشاد در زمان رضاشاه است. در 21 تیر 1314 جمعیت زیادی در مسجد گوهرشاد تجمع کردند و علیه اقدامات دولت در رابطه با قانون کشف حجاب در ایران اعتراض نمودند. مأمورین نظامی و انتظامی با مردم درگیر شدند و تعدادی از مردم درون مسجد کشته شدند. در این واقعه تعداد بسیاری کشته، مجروح و بازداشت شدند. کشتار مردم در این مسجد به اندازهای بود که به نقل از شاهدان عینی چند کامیون جنازه از صحنه کشتار خارج کردند.[37]
توسعه شهر در دهه 1325 تا 1335 در جنوب غربی و غرب صورت گرفت. راه آهن و فرودگاه تأثیر زیادی بر چگونگی هدایت توسعه داشتهاند. در دهه 1335 تا 1345، جاده? جدید تهران باعث توسعه? شهر به سمت جنوب گردید. از سال 1345 به بعد توسعه? شهر منطبق با طرح جامع هدایت شدهاست. در سال 1355 محور اصلی جاده? سنتو، دانشگاه فردوسی و پارک ملت توسعه? شهر را به سمت غرب تشدید نمودند. این شهر قرار بود به دو قسمت مذهبی-سنتی (مشهد شرقی یا رضوی) و توریستی-مدرن (مشهد غربی یا پهلوی) تقسیم شود، که با انقلاب اسلامی ناکام ماند.[38]
مشهد در دوران جمهوری اسلامی
در دوره? شهرداری شهردار پژمان، توسعه طبق طرح جامع پیشین با پارهای تغییرات انجام گردید و شهرستان بینالود به عنوان بخش گردشگری مشهد معرفی گردید. اکنون، ساختار کالبدی شهر به صورت قطاعی است. مراکز تجاری و خدماتی در اطراف حرم و قطاع غربی تمرکز یافتهاند و واحدهای مسکونی در دو محور غرب و شرق قرار دارند.[38]
در سالهای اخیر حرکت ساخت و سازهای مدرن در مشهد شتاب بیشتری گرفتهاست. بر اساس چشمانداز مشهد در سال 1400 این شهر به شهری مدرن با معماری اسلامی-مدرن تبدیل خواهد شد. در این راستا 48 پروژه? بزرگ معماری برای شهر در نظر گرفته شدهاست.[39] با این حال، برخی از کارشناسان معتقدند که این پروژهها جلوه? اسلامی شهر را خدشهدار میکند.[40][41] همچنین ساخت و سازهای جدید در اطراف حرم علی بن موسی الرضا باعث شده که خط آسمانی و منظر تاریخی و فرهنگی مجموعه حرم مورد تعرض قرار گیرد.[42][43] این مسئله باعث بروز واکنشهایی از سوی برخی چهرههای مذهبی و سیاسی شد؛[44] و همینطور ثبت شدن این مجموعه در میراث جهانی یونسکو را با مشکل روبرو کردهاست.[45]
جغرافیای طبیعی
موقعیت جغرافیایی
شهر مشهد مرکز استان خراسان رضوی با 328 کیلومتر مربع مساحت،[2] در شمال شرق ایران و در طول جغرافیایی 59 درجه و 15 دقیقه تا 60 درجه و 36 دقیقه و عرض جغرافیایی 35 درجه و 43 دقیقه تا 37 درجه و 8 دقیقه و در حوضه? آبریز کشف رود، بین رشتهکوههای بینالود و هزار مسجد واقع است. ارتفاع شهر از سطح دریا حدود 1050 متر (حداکثر 1150 متر و حداقل 950 متر) است.[3]
Compass rose pale.svg سرخس کلات چناران Compass rose pale.svg
سرخس شمال نیشابور و چناران
شرق مشهد غرب
جنوب
تربت جام فریمان نیشابور
زمینشناسی
نقشه اقلیمی ایران. شهر مشهد در منطقه مدیترانهای با باران بهاره قرار گرفتهاست.
?? معتدل خزری بسیار مرطوب
?? معتدل خزری
?? مدیترانهای با باران بهاره
?? مدیترانهای
?? کوهستانی سرد
?? کوهستانی بسیار سرد
?? نیمهبیابانی سرد
?? نیمهبیابانی گرم
?? بیابانی خشک
?? بیابانی خشک گرم
?? خشک ساحلی گرم
?? خشک ساحلی
دشت مشهد به صورت درهای وسیع دارای ابعادی به طول بیش از 100 کیلومتر و عرض متوسط حدود 25 کیلومتر و وسعت حدود 2500 کیلومتر مربع است. دشت مشهد با مختصات طول جغرافیایی ´21:°58 تا ´08:°60 درجه شرقی و عرض جغرافیایی ´40:°35 تا ´03:°36 درجه شمالی در حوضه? آبریز رودخانه? کشفرود در خراسان رضوی قرار دارد. از میان سازندهای موجود در این دشت، سازند مزدوران (سازند دوران دوم) در رابطه با منابع آب زیرزمینی حائز اهمیت است. این سازند که از رسوبات سخت کربناته تشکیل شده، به دلیل وجود فضاهای خالی کارستی قادر است سفرههای آب زیرزمینی را به وجود آورد. از جمله منابع آب سطحی این دشت نیز میتوان به خود رودخانه? کشفرود اشاره کرد. این رودخانه در گذشته دارای آب زیادی بودهاست؛ ولی در حال حاضر به علت پایین افتادن سطح آب زیرزمینی و در نتیجه قطع شدن زهکشها تنها در مواقع سیلابی شدید، مقداری آب از سرشاخههای آن وارد میشوند.[46]